گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم / گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

۱۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

صورت و سیرت...

شاید تنها استنباطی که از حرکت مضحک " سفرهای استانی " دارم این باشد که نوعی یادآوری عبور سلاطین از شهری به شهر دیگر در دوران کهن است. به نظرم خود حاکمان کنونی ایران نیز جز این فکری نمی کنند و آنها نیز خود و مردم را در رابطه ی سلطان و رعیت می پندارند. خوابی گران بر سرتاسر سرزمین ما سایه افکنده است. شاید برخی از مردم و مسئولین ما تصور می کنند که همنشینی وزرای ما با حکومت های زورمند جهان، نشانه ی شباهت عملکرد و یا داشتن سنخیت رفتاری است که پر واضح اشتباه می کنند. در هیچ یک از سطوح حقیقتا هیچ شباهتی وجود ندارد. نه در رفاه، نه در سطح آموزش نه در مسائل حقوق بشری و نه در نوع رابطه حاکمان با مردم. فاصله ما بیش از آن است که بتوان با چند نشست آن را نزدیک تصور کرد. کشور ما خواب است و خاموش. حاکمان ما با وعده های هر روزینه، مردم را فقط به تحمل این نوع از زندگی عادت می دهند. اسم ها و لحن ها تغییر کرده اند اما فکر ها و عملکردها، خیر.

۲۷ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

ضروریات...

این ابیات را بخوانید تا به نیکی دریابید که جلال الدین رومی تا چه اندازه ضروریات را بی معنی می داند و دست قدرت خداوند را در تمامی امور هستی باز می گذارد. وی نه تنها قائل به ضرورت و طبع نیست بل مثال می آورد که طبیعیات نیز واجد شعور هستند.

آتش ابراهیم را دندان نزد
چون گزیده‌ی حق بود چونش گزد

ز آتش شهوت نسوزد اهل دین
باقیان را برده تا قعر زمین

موج دریا چون بامر حق بتاخت
اهل موسی را ز قبطی وا شناخت

خاک قارون را چو فرمان در رسید
با زر و تختش به قعر خود کشید

آب و گل چون از دم عیسی چرید
بال و پر بگشاد مرغی شد پرید

هست تسبیحت بخار آب و گل
مرغ جنت شد ز نفخ صدق دل

کوه طور از نور موسی شد به رقص
صوفی کامل شد و رست او ز نقص

چه عجب گر کوه صوفی شد عزیز
جسم موسی از کلوخی بود نیز

۲۶ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

دریای بی انتها...

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿82﴾
چون به چیزى اراده فرماید کارش این بس که مى گوید باش پس [بىدرنگ] موجود مى شود (82)

بررسی این دست از ایات قرآن، ما را به نوعی ادبیات ویژه قرآنی رهنمون می سازد. ادبیاتی که نباید با دیگر دسته های موضوعی قرآن آن را خلط کرد.
هنگامی که می گوید باش، پس می شود، مراد از این دارد که آنچه که هستی نام دارد فقط و تنها فقط یک دلیل دارد و آن همان التفات خداوند است. یعنی همه هستی فقط به لطف یک نظر خداوند بر آن است که اینچنین هست شده و جان و قوت گرفته است.
این مساله از پایه های تعالیم قرانی است که بر آن تاکید بسیاری شده است. همه هستی را لطف الهی دانستن و دل به محبت خداوند بستن ما را کمک می کند تا وارد رابطه ای ویژه با خداوند شویم یعنی رابطه ای که نمی توان همتای آن را سراغ داشت یا به عنوان مثال ذکر کرد. بر خلاف بسیاری از تفاسیر که وجود این آیه را نوعی قدرت نمایی خداوند برای ارعاب بشر می دانند، به نظر من ماجرا کاملا متفاوت است . این دست از ایات از قصد برای تبیین رابطه انسان با خداوند نازل شده اند تا انسان را به دل بستن به خداوند که منبع لایتناهی فیض و بخشش و بودن است رهنمون سازد. این رابطه ای است که بطور قطع بی همتاست. دستی که از سوی خدا به سمت انسان دراز است بیش از آنکه برای مرعوب کردن او باشد، برای فتح قلب اوست برای آنکه او را با خویشتن الفت داده و از دریای بی انتهای محبت اش انسان را سیراب سازد.

---------------------------------------
پ.ن : ترجمه آیه از آقای فولادوند

۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

از سهراب...

اشعار سهراب سپهری حقیقتا گاه آنچنان مسحور کننده است که آدمی را روزها درگیر خویش می کند. زاویه متفاوت و بسیار لطیفی که سهراب دارد باعث شده اشعارش همیشه دلنشین باشند همچنین نگاه اخلاق مدارانه وی به انسان ها و پدیده ها از وی شاعری در خور تحسین ساخته است. شعر زیر یکی از اخلاقی ترین اشعار سپهری است که نگرش متفاوت وی به انسان ها و پدیده ها را نمایان می سازد.

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت

۲۰ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

مادرانه...

روز مـــــــــــادر بر تمامی مادران جهان گرامی و مبارک باد.

تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم (23)
پس از زیر [پاى] او وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (24)
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى ریزد (25)
و بخور و بنوش و دیده روشن دار پس اگر کسى از آدمیان را دیدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر کرده ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (26)


سوره مریَم - آیات 23 الی 26

۲۰ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

یاد خدا...

روح تعالیم قرآنی بر پایه " یاد خدا " است. خداوند از ایمان آورندگان می خواهد که پیوسته خداوند را یاد کنند. شاید یکی از مهمترین دلایل زیاد بودن تعداد نمازهای روزانه نیز همین باشد که خداوند از مومنان می خواهد که پیوسته به یاد او باشند و موقعیت خداوند را به عنوان بزرگترین حقیقت هستی درک کنند.
از جمله ایاتی که در توصیف مومنین به خداوند آورده می شود آیه " یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً " است و همچنین آیه ای که خداوند مومنان را بگونه ای وصف می کند که در هر حالتی به یاد خداوند هستند :

الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مىکنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند [که] پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار

به دیگر سخن، "یاد خدا " همان چیزی است که خداوند مومنین صدیق و گرامی خویش را بدان نشانه می شناسد و پیوسته آنان را بدین صفت می ستاید.

۱۸ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

سلام عاشق

وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا
و سلام بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى‏ میرم و روزى که زنده برانگیخته مى ‏شوم

قرآن یاد می کند از سه روزی که بشر را در آن هیچ اختیاری نیست. گفتمان قرآن در این آیات، وادی عشق و عاشقی است . یعنی وادی که در آن هیچ کس را اختیاری از خود نیست و هر چه آن خسرو کند شیرین بود. عاشق از من سخن نمی کند، همه وجود عاشق، اوست. اوست که همی راند و گوید. اوست که در بحر فنا، به هر سویی که بخواهد، تو را می برد.
سلامَت می کند در روزی که بی اختیار و نادانسته زاده شدی. زادنی که حاصل عشقی از منبع فیض بی منتها است.
سلام می کند تو را در روزی که به مرموزترین وادی ها رهسپارت می کند. جایی که کسی را از آن خبری نیست و فقط عاشقان برای دیدار معشوق خود توان چنین سفری را دارند و آدمی اگر عاشق نبود، چگونه راه بدین سفر می سپرد؟

درود می فرستد بر روزی که روز وصال است. روزی که عاشق را با معشوق وعده است، همان دمی است که حیاتی دوباره لایق آدمی می شود.

۱۷ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

رقص معنا...

ابوسعید ابالخیر مریدان را به سماع وا میداشت. او در توجیه این رفتار می گفت که سماع و رقص موجب هدایت انرژی سالکان طریق شده و جسم آنان را شاداب می سازد. مولانا نیز هم خود سماع می کرد و هم به تبع وی مریدان. یکی از عمده دلایل مولانا برای سماع، زدودن کبر و غرور از خویشتن آدمی است. گرچه سماعی که مولانا بدان التفات داشت، علتی فراتر از این هم داشت اما عمده انگیزه او برای سماع کردن، زدودن سنگینی نخوت و غروری بود که برای خویش قائل شده بود.
برای خود من تماشا کردن نوعی خاص از رقص دلپذیر است خصوصا رقصی که فارغ از نمایش های سخیف جنسی باشد. بر خلاف آنچه که اکنون رایج است، من رقص را یک نمایش جنسی نمی دانم و برای آن شان متفاوتی قائل هستم. (البته به ظاهر این از ویژگی های عصر حاضر است که همه مفاهیم و موضوعات را رنگ بوی جنسی و سکسی می دهد.)
گفته اند در سماع مولانا آن دستی که رو به سوی بالا دارد، سمبلی از دریافت معنا از دریای نامتناهی فیض خداوند است و آن دستی که رو به پائین است نمادی از هستی بخشی خداوند به کل هستی و ما فیها است. از این سخن مشخص می شود که رقصیدن دارای چه معانی بلندی است که امروزه شاید نادیده انگاشته می شود.

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

تورات می گوید

برج بابل

و تمام جهان را یک زبان و یک لغت بود. 2 و واقع شد که چون از مشرق کوچ می‌کردند، همواری‌ای در زمین شنعار یافتند و درآنجا سکنی گرفتند. 3 و به یکدیگر گفتند: «بیایید، خشتها بسازیم و آنها را خوب بپزیم.» و ایشان راآجر به‌جای سنگ بود، و قیر به‌جای گچ. 4 وگفتند: «بیایید شهری برای خود بنا نهیم، و برجی را که سرش به آسمان برسد، تا نامی برای خویشتن پیدا کنیم، مبادا بر روی تمام زمین پراکنده شویم.» 5 و خداوند نزول نمود تا شهر وبرجی را که بنی آدم بنا می‌کردند، ملاحظه نماید. 6 و خداوند گفت: «همانا قوم یکی است و جمیع ایشان را یک زبان و این کار را شروع کرده‌اند، والان هیچ کاری که قصد آن بکنند، از ایشان ممتنع نخواهد شد. 7 اکنون نازل شویم و زبان ایشان رادر آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر رانفهمند.» 8 پس خداوند ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراکنده ساخت و از بنای شهر بازماندند. 9
از آن سبب آنجا را بابل نامیدند، زیرا که در آنجا خداوند لغت تمامی اهل جهان رامشوش ساخت. و خداوند ایشان را از آنجا برروی تمام زمین پراکنده نمود.

سفر پیدایش - فصل 11

۱۵ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

سوداهای ماکیاولیستی...

گفتگو های در جریان میان ایران و زورمندان جهانی گرچه در خود نشانه های مثبتی از پیشرفت و دید بازتر دیپلماسی را دارد اما نبایستی چندان جدی تلقی شود. آنچه که میان دو طرف درگیر می گذرد همگی ناشی از احتیاج و ناچاری است و بعد از جاری شدن مفاد آن فارغ از اینکه این مفاد چه هست، دو طرف به سیاست های پیشینی خود بر خواهند گشت. به نظرم ساده نگری است اگر تصور کنیم که پس از شکل گیری توافق، فضای دیگری در کشور ما شکل می گیرد و مشکلات اقتصادی کم و کمتر می شود بلکه وجود مشکلات اقتصادی در کشور ما از اصول ماکیاولیستی حاکمان ماست و آنچه که مشکل اصلی کشور ما محسوب می شود، ناکارآمدی مسئولین حاکم است که زندگی را بر مردمان این سرزمین پیر و کهن تنگ کرده است. امیدوارم که ما بار دیگر در بازی رسانه ای حاکمیت ایران و رسانه هایی مثل بی بی سی فارسی نیفتیم و فهم سیاسی و موقعیتی ما بالاتر رفته باشد تا بر خلاف اسلاف خود در سه دهه پیش، کمتر تحت تاثیر رسانه ها و جو سازی آنها قرار بگیریم.

۱۲ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس