إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿82﴾
چون به چیزى اراده فرماید کارش این بس که مى گوید باش پس [بىدرنگ] موجود مى شود (82)

بررسی این دست از ایات قرآن، ما را به نوعی ادبیات ویژه قرآنی رهنمون می سازد. ادبیاتی که نباید با دیگر دسته های موضوعی قرآن آن را خلط کرد.
هنگامی که می گوید باش، پس می شود، مراد از این دارد که آنچه که هستی نام دارد فقط و تنها فقط یک دلیل دارد و آن همان التفات خداوند است. یعنی همه هستی فقط به لطف یک نظر خداوند بر آن است که اینچنین هست شده و جان و قوت گرفته است.
این مساله از پایه های تعالیم قرانی است که بر آن تاکید بسیاری شده است. همه هستی را لطف الهی دانستن و دل به محبت خداوند بستن ما را کمک می کند تا وارد رابطه ای ویژه با خداوند شویم یعنی رابطه ای که نمی توان همتای آن را سراغ داشت یا به عنوان مثال ذکر کرد. بر خلاف بسیاری از تفاسیر که وجود این آیه را نوعی قدرت نمایی خداوند برای ارعاب بشر می دانند، به نظر من ماجرا کاملا متفاوت است . این دست از ایات از قصد برای تبیین رابطه انسان با خداوند نازل شده اند تا انسان را به دل بستن به خداوند که منبع لایتناهی فیض و بخشش و بودن است رهنمون سازد. این رابطه ای است که بطور قطع بی همتاست. دستی که از سوی خدا به سمت انسان دراز است بیش از آنکه برای مرعوب کردن او باشد، برای فتح قلب اوست برای آنکه او را با خویشتن الفت داده و از دریای بی انتهای محبت اش انسان را سیراب سازد.

---------------------------------------
پ.ن : ترجمه آیه از آقای فولادوند