گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم / گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

قصه مسلمانی

لاَتَرَى الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً
جاهل دیده نشود مگر در افراط یا تفریط. ... امام علی - علیه السلام -

محکوم کردن رسمی و تشریفاتی، جدی ترین حرکتی است که جوامع سنتی مسلمان، مفتیان و مسولین مذهبی از خود در قبال رفتارهای خشن و خون آلود گروه های تندروی اسلامی از خود نشان داده اند. در حالی که هر روز غلظت خشونت خواهی و میل به قتل عام همنوع در نزد این گروه ها افزایش می یابد، سوال این است که چرا جوامع و رهبران مسلمان پا را فراتر از این نمی گذراند و ریشه و بن مایه ی اصلی تشکیل این گروه ها را از بین نمی برند؟
به گمان من حقیقت این است که مفتیانی که خود بعضا دست به محکومیت این گروهها میزنند، در واقع امر تفاوت معرفی ناچیزی با گروههای جهادی خون ریز و حشونت طلب دارند. شاید یگانه وجه مفارقت آن ها در مصادیق و نحوه ی اجرای کار باشد. از این روست که نه تنها از شمار علاقه مندان پیوستن به این گروهها در میان مسلمانان کم نمی شود بلکه با چند نطق غرای تاثیر گذار از سوی رهبران گروه های جهادی، گروه گروه از مسلمین با شوق و افتخار به آنان می پیوندند.
شاید تا زمانی که در بر همین پاشنه بچرخد، هر روز باید انتظار گروگان گیری، کودک کشی در مدرسه و خیابان، بریدن سر مخالفین و از این دست جنایات باشیم.
به نظر من اول تلقی حداکثری از دین است که آفت در دین شده است. اینکه پاسخ همه چیز را در دین و متن مقدس بجوئیم و گزاره های آن را فرازمانی و مکانی بدانیم که در هر زمانی شایسته اجراست و در هر معادله ای صدق می کند . این نوع طرز تلقی یک تیپ خشن، خشک مغز و به شدت خطرناک از اسلام و مسلمانی ارائه می کند که هر آیینه بایستی از مجاورت با وی خائف بوده و سخن از هیچ یک از مبانی مسلمانی نتوان با وی کرد. اکثریت غالب جوامع مسلمان تلقی حداکثری از دین دارند و البته شدت و ضعف این تلقی در افراد متفاوت است.
دوم منابع آلوده از جعل و خرافه و خشونت احادیث است. احادیثی که حمل کتب سنگین ان از عهده همه بر نمی اید و جعلیات و مزخرفات درون آن با هیچ معیاری موجه نمی آید.
باری قصه از اینجا ناکام می ماند که رهبران دینی ما به اصطلاح با دست پس زده و با پا پیش می کشند و این است داستان غم انگیز اسلام و مسلمانی.


وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ
و از میان مردم کسى است که خدا را فقط بر یک حال [و بدون عمل] مىپرستد پس اگر خیرى به او برسد بدان اطمینان یابد و چون بلایى بدو رسد روى برتابد در دنیا و آخرت زیان دیده است این است همان زیان آشکار

۲۵ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

مسحور

مدتی است مسحور شخصیت و افکار حضرت علی - علیه السلام - شده ام. جملاتی به غایت عمیق که از دریایی از حکمت برخواسته است، سال ها هر کسی را می تواند مقهور خود کند.
ایشان در معنای مرگ بسیار عکیق سخن رانده اند. از کلمات آن بزرگوار که به ما رسیده است این است:
«هر که از مرگ بگریزد، در همین فرارش با مرگ روبرو خواهد شد! چرا که اجل در کمین جان است و سرانجام گریزها، هم آغوشی با آن است! وه که چه روزگارانی در پی گشودن راز مرگ بودم! امّا خواست خدا این بود که این اسرار همچنان فاش نشوند! هیهات! چه دانشی سر به مهر!».
من نمیدانم که ایشان در پی گشودن چه رازی از مرگ بوده اند اما به برای من از ابتدا تا به آخر آن راز است و غم انگیز می نماید. نمی دانم شاید ایشان نیز اندیشیده اند که زندگی آدمی که به مرگ ختم می شود، سرنوشتی تلخ و دوست ناداشتنی است و شاید هم در زاویه دیگری از مرگ تفکر کرده باشند و رازهایی بر وی پوشیده مانده باشد.
و چه بی حساب این سخن بر دلم نشت که فرمود " وقال علیه السلام : النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا---مردم دشمن چیزى هستند که نمىدانند. "
حقیقت است که آدمی هرچه رانشناسد و بدان مسلط نگردد، از آن واهمه دارد و دشمنش می پندارد .
و نیز از آن حضرت نقل شده که :
وقال علیه السلام : مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الاَْرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَاََ.
هر که از آراء دیگران استقبال کند،مواضع خطا را تواند شناخت.
این کلام ایشان را بایستی بارها بر اخباریون و متشرعین خواند تا راه های معرفت را به کتاب های حدیث محدود نکنند.

۱۸ آذر ۹۳ ، ۲۲:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

آرزو

من پیش خودم به این نتیجه رسیدم که بسیاری از خواست و آرزوهای ما آدمیان در واقع با توجه به سازوکار این جهان، چیزی جز بدخواهی دیگر ابنای بشر نیست. به دیگر سخن امَلی تحقق نیابد مگر اینکه شکستی و نقصانی در کار بنده یا گروهی ار بندگان رخ می دهد. به یک شکلی احساس می کنم هر کامیابی که حاصل می شود، زخم و جرحی بر بنده ای دیگر می نشیند . ساده ترین مثال آن داستان مردی است که به خانه دو دختر خود می رود و یکی از آنها زارع است و طالب باران و آن دیگری کوزه گر و دوستدار آفتاب. اینگونه است در رویای سروری و پیروزی بودن که محقق نشود جز با عدم توفیق دسته ای از انسان ها. شاید اینکه بزرگان به دعایی که همه گیر باشد ( البته اگر چنین دعایی ذاتا امکان تحقق داشته باشد ) سفارش می کنند نیز همین باشد.

۱۴ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

باران

بالای رخت خوابم دودکش بخاری است که هر صدایی را از بیرون منتقل می کند. باران که می بارد، صئای برخورد قطرات باران بر پیکره ی دودکش، به سان لالایی مادر می شود، آرام و راضی. به دلخوشی ام بدل شده و بسیار دوست اش می دارم. به نظرم به وضوح تاویل این آیه است:
إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّیُطَهِّرَکُم بِهِ وَیُذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ
به یاد آورید] هنگامى را که [خدا] خواب سبک آرامش بخشى که از جانب او بود بر شما مسلط ساخت و از آسمان بارانى بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند و وسوسه شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را محکم سازد و گامهایتان را بدان استوار دارد
سال های دراز، بارش باران نشانه ای از رضایت پروردگار داشت و بخل آسمان، گونه ای از قهر خداوندی تلقی می شد. باران مقدس بود و باید برایش روزها به نماز ایستاد . اکنون اما در این جهان به اصطلاح راز زدایی شده نمی دانم باران و خداوند و ما در چه رابطه ای هستیم اما هرچه که هست هنوز برای من بارش باران، خوشنودی و هبه ی خداوند را معنی می دهد.

۱۱ آذر ۹۳ ، ۲۲:۰۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

آغاز

آری آغاز، دوست داشتن است
و من به پایان نیاندیشم که همین آغاز خوشتر است...
فروغ فـــرخ زاد

با سلام .

در این وبلاگ ساده و دنج، می خواهم آنچه را که در ذهن دارم با شما در میان بگذارم و از نظرات نغز دوستان بهره ها برم. عمده مسائلی که در این بلاگ بدان ها خواهم پرداخت ، حسب و حال های دینی ، فلسفی و معرفت اندیشانه خواهد بود همچنین از گذر زندگی خواهم نوشت .

انشاءالله.

Posted in Uncategorized | Leave a comment | Edit
۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۴:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس