بالای رخت خوابم دودکش بخاری است که هر صدایی را از بیرون منتقل می کند.
باران که می بارد، صئای برخورد قطرات باران بر پیکره ی دودکش، به سان
لالایی مادر می شود، آرام و راضی. به دلخوشی ام بدل شده و بسیار دوست اش می
دارم. به نظرم به وضوح تاویل این آیه است:
إِذْ یُغَشِّیکُمُ
النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُم مِّن السَّمَاء مَاء
لِّیُطَهِّرَکُم بِهِ وَیُذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ
عَلَى قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ
به یاد آورید] هنگامى
را که [خدا] خواب سبک آرامش بخشى که از جانب او بود بر شما مسلط ساخت و از
آسمان بارانى بر شما فرو ریزانید تا شما را با آن پاک گرداند و وسوسه
شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را محکم سازد و گامهایتان را بدان
استوار دارد
سال های دراز، بارش باران نشانه ای از رضایت پروردگار
داشت و بخل آسمان، گونه ای از قهر خداوندی تلقی می شد. باران مقدس بود و
باید برایش روزها به نماز ایستاد . اکنون اما در این جهان به اصطلاح راز
زدایی شده نمی دانم باران و خداوند و ما در چه رابطه ای هستیم اما هرچه که
هست هنوز برای من بارش باران، خوشنودی و هبه ی خداوند را معنی می دهد.
به هر حال نمودین ........
دنیای امروز راز زدایی نشده. عالم ماده تغییری نکرده. نسبتها و قوانین و سنتهای الهی نیز همونه ... بلکه غربی ها پس از استارت مدرنیته، سعی کردن از ذهن ما راز زدایی بکنن