گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم / گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

۱۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

حال ما و حال مولانا

انتهای وی را حتی از پس قرن ها زمان می توان دریافت. شور و سرمستی که در شعر هست همچنان به مانند شراره های آتش بر قلب هر خواننده ای هلهله و آشوب و بی قراری به پا می کند. ای کاش صدایی خوش این شاهکار کم نظیر را بر جان و قلب دوستدارانش می نواخت...

چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم
گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم

ز کشاکش چو کمانم به کف گوش کشانم
قدر از بام درافتد چو در خانه ببندم

مگر استاره چرخم که ز برجی سوی برجی
به نحوسیش بگریم به سعودیش بخندم

به سما و به بروجش به هبوط و به عروجش
نفسی همتک بادم نفسی من هلپندم

نفسی آتش سوزان نفسی سیل گریزان
ز چه اصلم ز چه فصلم به چه بازار خرندم

نفسی فوق طباقم نفسی شام و عراقم
نفسی غرق فراقم نفسی راز تو رندم

نفسی همره ماهم نفسی مست الهم
نفسی یوسف چاهم نفسی جمله گزندم

نفسی رهزن و غولم نفسی تند و ملولم
نفسی زین دو برونم که بر آن بام بلندم

بزن ای مطرب قانون هوس لیلی و مجنون
که من از سلسله جستم وتد هوش بکندم

به خدا که نگریزی قدح مهر نریزی
چه شود ای شه خوبان که کنی گوش به پندم

هله ای اول و آخر بده آن باده فاخر
که شد این بزم منور به تو ای عشق پسندم

بده آن باده جانی ز خرابات معانی
که بدان ارزد چاکر که از آن باده دهندم

بپران ناطق جان را تو از این منطق رسمی
که نمی‌یابد میدان بگو حرف سمندم

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

لحظات زیستن...

زیبایی و لذت زندگی در لذات و خوشی های به ظاهر کوچکی نهفته است که گاهی حتی به چشم ما نمی آید. زندگی ما آکنده از همین لحظات به ظاهر معمولی است. دقایق هیجان انگیز و پر مخاطره در زندگی زیاد حادث نمی شوند هرچند گاه حادثه ای کوتاه، درازای یک عمر را تحت وقوع خویش قرار می دهد. به هر حال زندگی را باید دریافت و از آن لذت برد آنگونه که سهراب در این شعر زیبا زندگی را به وصف می کشد...

من به سیبی خشنودم
و به بوییدن یک بوته ی بابونه
من به یک آیینه یک بستگی پاک قناعت دارم
من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد
و نمی خندم اگر فلسفه ای ماه را نصف کند
من صدای پر بلدرچین را می شناسم
ماه در خواب بیابان چیست؟

سهراب سپهری

۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

ایمان و آرامش

به نظرم به طور خلاصه می توان پدیده نزول قران را به چند دلیل توضیح داد. به نظرم یکی از دلایل اصلی آن را بایستی پاسخ به سوالات ذهنی و نگرانی های پیامبر اسلام -ص- بیان کرد. در قرآن موارد زیادی عنوان شده که تلاش دارد آدمی را از دام نگرانی ها و دلواپسی ها آزاد سازد و برای او ارامش و امن پدید اورد. پر بیراه نیست تگر بگوئیم انسان در تمامی مراحل زندگی، نگران وضعیت پیش رو و سرنوشت خود است. آدمی در هر موقعیتی که باشد باز هم نگرانی ها وی را رها نمی سازند. ترس، دلهره و اضطراب عناصر جدانشدنی آدمی به نظر می رسند اما قرآن به تکرار از رفع نگرانی ها سخن می گوید:
-در حقیقت کسانى که [به اسلام] ایمان آورده و کسانى که یهودى شدهاند و ترسایان و صابئان هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد (62)

-آرى هر کس که خود را با تمام وجود به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد پس مزد وى پیش پروردگار اوست و بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد (112)

-محققا کسانى که گفتند پروردگار ما خداستسپس ایستادگى کردند بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد (13)

و البته بسیاری مثال دیگر که نوید رفع حزن و نگرانی ها را می دهند. فراموش نکنیم که قرآن صراحتا پیامد ایمان به خدا را، آرامش قلبی عنوان می کند ایمانی که بسته به شدت و ضعف آن برای شخص ایمان آورنده منادی آرامش و امنیت است.

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

موسی و مساله شر

قَالَ أَرَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِیهُ إِلَّا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿63﴾ قَالَ ذَلِکَ مَا کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿64﴾
گفت دیدى وقتى به سوى آن صخره پناه جستیم من ماهى را فراموش کردم و جز شیطان [کسى] آن را از یاد من نبرد تا به یادش باشم و به طور عجیبى راه خود را در دریا پیش گرفت (63) گفت این همان بود که ما مى جستیم پس جستجو کنان رد پاى خود را گرفتند و برگشتند (64)

داستان موسی -علیه السلام - و مرد حکیم که در میانه سوره کهف آمده، برای من همیشه جالب توجه و دارای اشارات بسیار بوده است. موسی در جستجوی مکانی است که چیزی متفاوت از جهان کنونی باشد. برای همین هنگامی که ماجرای زنده شدن ماهی صید شده را می فهمد، در می یابد که یافته است آنجایی را که می خواسته. پس بدان جا باز می گردد یعنی به جایی که مدتها پس از مرگ نیز می توان دوباره تولد یافت و زنده شد. اینکه موسی در سیر روحی خویش توانسته به چنین کشفی برسد نشان از این دارد که سوالات ذهنی وی سالها او را درگیر این سیر درونی کرده و نشان دهنده این مطلب است که برخلاف تصور عموم دینداران، بسیاری از سوالات پیرامون مساله شر نیز گاه گریبان بزرگان و پیامبران را هم گرفته است.
به نظر من با توجه به ادامه داستان، مساله ی اصلی موسی ، شر و دلایل وجود آنها در جهان بوده است. در این سیر انفسی، موسی پاسخ سه موقعیت بزرگ که موضع شر بوده را در می یابد و افسوس که بی تابی اش، او را از ادامه ی این سیر باز می دارد.

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

ذهن ویرانگر

هواپیمای لوفت هانزا سقوط کرد و بسیاری را بی رحمانه در کام کشید. هیاهو و جنجال های آن اکنون فرونشسته است. مساله حل نشدنی اما اینجا کماکان به قوت خود باقی است. داستان انسان و پیچیدگیهای روحی و ذهنی وی. من همیشه به این مساله فکر می کنم که آرامش لوبیتز( کمک خلبان ) با وجود شنیدن صدای جیغ و ناله مسافران و همچنین التماس های خلبان، و دانستن اینکه لحظاتی بعد چه اتفاقی می افتد، چه معنی و توجیهی دارد؟ خود او که ادعا می شود فقط صدای نفس های ارام اش بگوش می رسد. واقعا لوبیتز به چه می اندیشیده؟

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

انسان و آگاهی

دانستن، آگاه شدن و فهمیدن از هیجان انگیز ترین لذت های انسان بودن است. آدمی به دانستن و فهمیدن است که آرزوهای نا متناهی دارد و خواستن هایش روی سیری به خود نمی بینند. من همیشه برایم این سوال بوده و هست که ما آدمیان چگونه است که می فهیم و فرا می گیریم؟ این البته توجیهاتی فیزیکی و عصبی دارد اما پاسخ به این سوال نیست که چگونه است که یادگیری در آدمیان وجود دارد؟ تامس نیگل در کتاب ذهن و کیهان به ضعف توجیهات طبیعت گرایانه در توضیح آگاهی بخوبی اشاره می کند و البته باز هم این سوال را پر رنگ تر می کند. سوالات و رموز هستی گاه انچنان به نظر معمولی و دم دستی می آیند که باور کردنی نیستند. و از این بین فهم چگونه آگاه شدن و یادگرفتن است که بشر به راحتی از ان می گذرد...

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

غم سبز

جوشش و معنا از منبع غم نمی اید بل برای جوشیدن و سرودن دلی عاری از افسردگی نیاز است. غم ها عمدتا راه جوشش معنا را سد می کنند و جریان ان را قطع. البته شاید لازم باشد که انواع غم در اینجا توضیح داده شود اما بطور مختصر ، غم عاشقان و دل شکستگان و عارفان غمی سبز است که همیشه امیدی دل انگیز را با خود دارد و اما غم سیاه غم بی امید است یعنی غمی که عاری از هرگونه امید و آرزویی است و جان ادمی را همچون شاخه گلی بریده از ساقه، پژمرده و افسرده می سازد.
اندیشه ها و بدایع، از امید و آرزو نشأت می یابند. آرزو داشتن و طلب کردن از متمایزکننده ترین صفات انسانی است که ادمیان را در موقعیت ویژه ای در هستی قرار می دهد. گرچه این خصیصه نیز چون دیگر ویژگیهای بشری فارغ از حد و مرز است. همانگونه که آدمی خود بی حد و مرز است.

۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

ذهن های داعشی...

داعش چرا باید ضعیف شده باشد یا اینکه متوقف گردد؟ چه دلیلی دارد؟ آیا روش مسلمین تغییر کرده یا کتاب هایشان ؟ منابر و محافل به اصطلاح علمی شان متحول شده؟ پاسخ همگی این سوالات " نه " است . پس داعش را از هرجا سرکوب کنید، در جای دیگر سر بر می اورد. هر جا که منبری فقط خداوند را متعلق به مسلمانان می داند و دایره هدایت باری را به فهم تنگ خویش تنگ می داند. و هر جا که مردمی هستند که گمان می کنند بایستی دیگران را به هر قیمتی وادار به تغییر عقیده کرد و آنجا که ادمیان فکر می کنند که انسان ها بنا به دین و مذهب خود از دیگران برتر هستند. حقیقت این است که سال های سال این سایه شوم بر سر مسلمانان خواهد بود.

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

خشم شیطان

جای تاسف دارد که بیشترین ظلم و نفرت پراکنی را مسلمین از طرف همدیگر دریافت می کنند. از قتل و ترور و فتواهای کشتار و بمب اندازی و بمب گذاری گرفته تا لشکر کشی های مرگبار و تحریم و محاصره شهر ها برای رسیدن و ماندن در قدرت یا دیگر اهداف پلیدی که گاه البته با بلندگوی آزادی و تقرب به خدا جار زده می شود.
قبلا زیاد در باره مسمومیت متون حدیثی مسلمانان نوشته ام و هرکسی که کمی اشنایی با متون کهن اسلامی داشته باشد می داند که چه فضای خوفناک و شرم آوری بر این نوشته ها حاکم است. بدتر از همه اصرار بسیاری از مسلمین و محیط های علمی انان به اخذ دین صحیح از دل احادیث است که شرایط را اینگونه وخیم می کند.
به نظر من در زمان حاضر، مسلمانی و دینداری به شدت تابع متحیر بودن و تردید داشتن است. این بدین معنی است که انسان باید هر لحظه در نبرد میان راست و ناراست باشد و پیوسته نسبت به حق و ناحق بودن اعمال و اعتقاداتش باشد. قیاس همیشگی دین و اخلاق نبایستی هیچگاه از سوی هیچ دینداری ترک شود. متاسفانه هرگاه در جامعه مسلمین نگاه می کنید و اعمال جنایتکارانه ای می بینید ، می توانید مطمئن باشید که در اینجا اخلاق کنار نهاده شده و یقین کاذب و بی اخلاق جایگزین آن شده است. به جز چنین رویکردی نمی توان اینچنین بی رحمانه کشت و کشت و راحت لبخند زد و ادامه حیات داد.
شاید انگشت شمار باشند کسانی که پس از سال ها تردید و جستجو به وادی یقین و ایمان قلبی می رسند که اولین نشانه آن خوش دلی و مهربانی و محبت است نه این چهره های شیطانی خشمگین که رگ گردنشان از به اصطلاح کفر و شرک دیگران باد کرده است.

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

انسان و خیال...

هنگامی که تجربه دیگران را می خوانی و یا که می شنوی، با هر صحنه آن لحظه به لحظه پیش می روی. گویی که تجربه دیگری نیست بل تجربه از آن توست. تصور خود در تمام رویدادهای شنیداری و بصری شاید ناشی از میل به اول شخص بودن آدمی دارد. آدمی دوست دارد که هر لحظه نفر اول هستی باشد و همه چیز اطراف وجود وی بگذرد و به وی ختم شود. دنیای خیال برآورده کننده این میل عمیق و دل انگیز آدمی است. جهانی که انسان خود پی می افکند و همه به میل او در جای خود قرار می گیرند. حکایت عجیبی است داستان انسان، خیال و آرزوها...

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس