جوشش و معنا از منبع غم نمی اید بل برای جوشیدن و سرودن دلی عاری از افسردگی نیاز است. غم ها عمدتا راه جوشش معنا را سد می کنند و جریان ان را قطع. البته شاید لازم باشد که انواع غم در اینجا توضیح داده شود اما بطور مختصر ، غم عاشقان و دل شکستگان و عارفان غمی سبز است که همیشه امیدی دل انگیز را با خود دارد و اما غم سیاه غم بی امید است یعنی غمی که عاری از هرگونه امید و آرزویی است و جان ادمی را همچون شاخه گلی بریده از ساقه، پژمرده و افسرده می سازد.
اندیشه ها و بدایع، از امید و آرزو نشأت می یابند. آرزو داشتن و طلب کردن از متمایزکننده ترین صفات انسانی است که ادمیان را در موقعیت ویژه ای در هستی قرار می دهد. گرچه این خصیصه نیز چون دیگر ویژگیهای بشری فارغ از حد و مرز است. همانگونه که آدمی خود بی حد و مرز است.