مدتها بود می خواستم مهمترین فیلم های آقای کیارستمی را تماشا کنم تا با او و سینمایش آشنا شوم. متاسفانه این مساله زمانی میسر شد که ایشان چشم از جهان فروبسته بودند. با خود می گفتم که چه خوب است آدمی از خویشتن آثاری برجای بگذارد نا حتی پس از درگذشتن نیز معرف و شناساننده وی باشند.
باری فیلم هایی که از آقای کیارستمی مشاهده کردم عبارت بودند از " زندگی و دیگر هیچ، خانه دوست کجاست؟، زیر درختان زیتون، طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد و کلوزاپ " که به گمانم از مهمترین و نامی ترین کارهای ایشان بحساب می آیند.
آنچه که من از سینمای ایشان فهمیدم این است که ایشان تصویرگر انسان و زندگی است هرکجا نشانی از انسان است و زندگی جاریست. در سینمای ایشان گویی قصه چندان اهمیت ندارد بلکه آدم ها مهم اند. التفات جدی ایشان به زیبایی های طبیعت و نعمات گسترده خداوند که گاه در مزه ی یک توت شیرین و یا طلوع دل انگیز آفتاب خلاصه میشود مشهود و ستودنی است. وقتی زندگی و دیگر هیچ را می بینید، متوجه می شوید که حتی یک سکانس از مرگ را نمایش نمی دهد ( به جز یک لانگ شات بسیار کوتاه ) و در عوض زندگی را به تصویر می کشد که با شوق و ذوق در جریان است و مردمی که لبخند بر لب مشغول فراهم سازی تماشای بازی فوتبال هستند و خیلی عادی وسایل و ظروف خود را می شویند و ازدواج می کنند. همچنین است در فیلم باد ما را خواهد برد که نظرها را به زندگی و زنده ها جلب می کند و نه به مرگ و مرده ها. حقیقتا ستایش زندگی و طبیعت است. روایت آدم هاست که می خواهند زندگی کنند و کیارستمی دیدگانی به شما می دهد که زندگی را آنچنان خواستنی و زیبا ببینید که حتی از طعم یک گیلاس هم نگذرید و لذتش را دریابید.