گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم / گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

نگاه سخت

در جایی از سریال بازی تاج و تخت(Game of Thrones ) هنگامی که راب استارک صحبت با مادرش ( کتلین استارک) را تمام می کند بی درنگ به سوی همسرش رفته و عشقبازی را با او می آغازد در حالی که مادرش هنوز خیمه را ترک نکرده است و وقتی وی شاهد این عشقبازی است، نگاهی بسیار سخت و حاکی از عدم رضایت به عروس و پسرش می اندازد. من به نظرم آمد که در اینجا شاید او حتی به شرط کامجویی پسرش، راضی نیست که وی را در آغوش زنی دیگر ببیند. و نمی دانم چه بسا ریشه بسیاری از نزاع های ما بین عروس و مادر شوهر نیز، بدلیل نارضایتی است که مادران از سپردن آغوش فرزندشان به زنی دیگر دارند ( هرچند که جنس این دو آغوش کاملا متفاوت است ) و یا البته شاید مساله چیزی جز اینها باشد.



۲۵ مهر ۹۵ ، ۲۰:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

بدترین و بهترین

گاهی که به مناسبات این جهان فکر می کنم، در پس هر شر و رنجی به یک اسم می رسم و آن خداوند است. پیش می آید که به نظرم خداوند ظالم ترین موجودی است که می تواند در این جهان وجود داشته باشد و مثلا با خود می اندیشم که کیست که بتواند زوج جوانی را در شب وصال به خاک بیاندازد یا کیست که توان دیدن کودکان معصومی که هولناک ترین بیماری ها به تن نحیفشان وارد شده را داشته باشد؟ کیست که ضجه های مردم در حال غرق شدن را بشنود و تا ساکت شدن آن ناله ها در سکوت و تماشا و بی اعتنایی به سر ببرد؟
باری همه این ها گاه عرصه را آنچنان بر من تنگ می کند که خداوند را در جایگاه ظالمترین ها می گذارم. اما ماجرا وقتی تغییر می کند که با خود می گویم اگر فرض کنیم که همه این امور از جانب خداوند است پس بایستی آفریدن و جان بخشی را نیز از او بدانیم و اینجاست که ماجرا خیلی پیچیده می شود. یعنی خداوند را با این همه خلق و زیبایی بهترین و مهربان ترین موجود عالم می دانم. واقعا این تناقض عجیبی است. من در باره شر چیزهای زیادی خوانده ام اما حقیقتا هیچ یک پاسخ این سوال را نداده اند. خدایا واقعا پاسخ این سوال را چگونه باید یافت؟ آنچه که می کنی چه معنی و توضیحی دارد؟

۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

مسخ شدگان

صدایی که از محرم و امام حسین -ع- این روزها همچون سال های گذشته بلند شده و بگوش می رسد، تندروی، تعقل گریزی و اعتدال گریزی است. علاقه بیش از حد مسدولین حکومتی، مداحان و هیئتی ها به افراط گرایی و تعطیل کردن کلیه امور مملکت به بهانه واهی عزاداری که هیچ توجیه عقلی نمی توان برایش متصور بود و همچنین نمایش* مضحکی که در این ایام به راه می اندازند و ساعت ها وقت و عمر خود را صرف روا یا ناروا بودن آن می کنند ، تنها گوشه ای از زشت کاری های جامعه ماست.این تصویری است که ما از امام حسین -ع- و محرم در ذهن داریم و خب حالا مقایسه کنید این تصویر را با تصویری که مردم سراسر دنیا از اسلام در ذهن دارند . آنها نیز با شنیدن نام اسلام یاد مسائلی چون داعش، سربریدن، تجاوز، حملات انتحاری می افتند.
به گمان من نمی توان از همه افراد این توقع را داشت که مستقلا به تحقیق درباره اشخاص و وقایع و ادیان بپردازند و ناگزیر عده ی کثیری از مردم نظرشان در باب دین اسلام و یا امام حسین -ع- مطابق با همین نمایش ها و اعمال مسلمین خواهد بود و حقیقتا هر دو حقیقت امروزه مسخ شده اند. امام حسین -ع- در روز عاشورا به شهادت می رسند اما در کشور ما مردم آماده برگزاری یک جشن بزرگ هستند و حیوانات بسیاری را به ناحق و کاملا غیر ضروری ذبح کرده و در دیگ های بزرگ غذا ریخته و به بهانه شهادت امام حسین -ع- و به نام ایشان (و البته به کام زیاده خواهی خود) می خورند و ذخیره می سازند و از این کار خود بسیار شادمانند. حکایت تلخی است از اوضاع این روزهای مملکتی که مشکلات آن از شمار خارج است و اراده و عزمی برای مرتفع کردن این مشکلات وجود ندارد.
ما عادت کرده ایم که سرمان همیشه به چیزی گرم باشد تا کار و بار مملکت را تعطیل کنیم. ایامی به عید نوروز، ایامی به محرم و عزاداری و... می گذرد و مسئولین مملکت ما از زندگی خود نهایت لذت را می برند چرا که آنها هم فکر نمی کردند که مملکت داری به این راحتی و باحالی باشد. آنها دور هم نشسته اند و در روزهای غیر تعطیل هم به بازی و دورهمی های انتخاباتی مشغولند. در کشوری که جوان هایش در آرزوی یافتن کار و درامد و یک زندگی حداقلی هستند، وقت غالب مسئولینش به بازی های مضحک انتخاباتی و حضور فلان شخص و فلان جناح می گذرد و همین آدم های بی مسئولیت پر اختیار، رگ گردنشان برای یک بازی فوتبال بیرون می زند چرا که چه بسا این خطر وجود دارد که مردم کمتر به آنها و بازی هایشان و دورهمی شان مشغول باشند. همانگونه که حرکت امام حسین -ع- و اسلام را این روزها مسخ شده می بینیم، حکومت داری و مملکت داری موجود در این کشور هم مسخ شده و تبدیل به یک دورهمی لذت بخش برای مسئولین و حاکمان شده که لذت اش روزافزون است.

۲۰ مهر ۹۵ ، ۱۰:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

آیا خداباورم؟

می گویند دکتر عبدالکریم سروش ادعا کرده است که در رویا ( = مکاشفه، خواب یا هر تجربه مشابهی) خداوند ( یا همان خدای بی صورت به قول خود ایشان ) را دیده و به تجربه در آورده است. بگذریم از اینکه این را عده ای ادعای پیامبری تلقی کرده اند اما به نظر من تازه می توان گفت و باور کرد که سروش یک فرد خداباور است و به وجود خداوند معتقد است و بر این ادعا دلیل درستی دارد. باقی افراد که فاقد چنین تجاربی هستند به نظرم ادای خداباوری را در می آورند و خداوند در زندگی آنها فقط یک مفهوم ذهنی است که هیچگاه به عینیت نرسیده است و چه بسا طالب آن نیز نبوده و نیستند. به گمان من اولین شرط خداباور بودن و اعتقاد به وجود خداوند، داشتن تجربه ی ارتباطی ویژه و معنادار با خداوند است و تا این مهم حاصل نشود به نظرم ایمان و اعتقاد به خدا بی معنی است.

۰۸ مهر ۹۵ ، ۱۹:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

آنجه قران می آموزد

مطالعه مداوم قران به نیت تامل و تدقیق در آن، نگاهی ویژه به آدمی می دهد. نگاهی که مثل هیچ چیز نیست و یک سازو کار منحصر به فرد دارد. به نظرم قران در نهایت به آدمی می آموزد که خود را از نگرانی و هراس برهاند و همیشه به دیدار با خداوند مشتاق باشد. در نظر قران، سرانجام زندگی نزدیک شدن به خداوند است و البته درک این نزدیکی است. قران پایان کار جهان را چنین توصیف می کتد که بندگان و البته مومنین در جوار خداوند به شادی و سلامت مشغول گفتگو هستند نزد پادشاهی مقتدر. و از این روی است که انسان را پند می دهد که با ایمان و عمل صالح، هیچ خوف و غمی برای انسان نباید متصور بود.
به گمانم قران بدرستی انگشت بر مهم ترین دغدغه بشر گذارده است یعنی مرگ و نیستی. اینکه مدام تذکر می دهد که دنیایی از پس این جهان وجود دارد ناظر بر همین است که آدمی اولا از مرگ نترسد و مرگ را به نیستی تعبیر نکند و دوم اینکه وعده دیدار با خود را می دهد که نهایت آرامش و امنیت است و بدین دو وعده یا دو خبر، آدمیان را از هول مرگ و نیستی می رهاند.
به نظر من این نگاهی است که در قران غالب است و مهمترین حرفی است که قران به ما می زند و به ما می آموزد.

۰۲ مهر ۹۵ ، ۱۱:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس