شاید تنها استنباطی که از حرکت مضحک " سفرهای استانی " دارم این باشد که نوعی یادآوری عبور سلاطین از شهری به شهر دیگر در دوران کهن است. به نظرم خود حاکمان کنونی ایران نیز جز این فکری نمی کنند و آنها نیز خود و مردم را در رابطه ی سلطان و رعیت می پندارند. خوابی گران بر سرتاسر سرزمین ما سایه افکنده است. شاید برخی از مردم و مسئولین ما تصور می کنند که همنشینی وزرای ما با حکومت های زورمند جهان، نشانه ی شباهت عملکرد و یا داشتن سنخیت رفتاری است که پر واضح اشتباه می کنند. در هیچ یک از سطوح حقیقتا هیچ شباهتی وجود ندارد. نه در رفاه، نه در سطح آموزش نه در مسائل حقوق بشری و نه در نوع رابطه حاکمان با مردم. فاصله ما بیش از آن است که بتوان با چند نشست آن را نزدیک تصور کرد. کشور ما خواب است و خاموش. حاکمان ما با وعده های هر روزینه، مردم را فقط به تحمل این نوع از زندگی عادت می دهند. اسم ها و لحن ها تغییر کرده اند اما فکر ها و عملکردها، خیر.