گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم / گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

یاس و امید

از جمله مهم ترین تعالیم ادیان ابراهیمی این است که هیچگاه نباید در دام یأس و نومیدی گرفتار شد. اینکه همیشه مد نظر داشته باشیم که رحمت خداوند درست آن زمان سر می رسد که نومیدی همه جا را فراگرفته است. مطابق آموزه های ادیان ابراهیمی، همیشه باید امیدوار بود و از خداوند طلب کرد آنچه که باید. دیالوگ قرآنی زکریا -ع- با خداوند، در درک این موضوع می تواند بسیار رهگشا باشد :

آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد (3)
گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موى] سرم از پیرى سپید گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو نا امید نبوده ام (4)
و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشینى] به من ببخش (5)
که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسندیده گردان (6)
اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مى دهیم که قبلا همنامى براى او قرار نداده ایم (7)
گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شده ام (8)
[فرشته] گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلا آفریده ام (9)

۱۹ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

ما و زمان

زمان از فربه ترین عواملی است که در چگونگی احساس و قضاوت ما آدمیان در مورد شخص یا حادثه ای، دخیل و اثر گذار است. گرد زمان بر هرکه و هرچه می پاشد، گویی مرموز تر شده و پیچیده ترش می کند و حتی گاهی بزرگ. انقدر بزرگ که به اسطوره می زند. اما عجیب ترین حسی که برای من در اثر طی شدن زمان رخنمایی می کند، حس غربت است. گاه حادثه ها را چنان از خود دور می یابم که گویی اصلا حادث نشده اند. غربت عجیبی به آدمی دست می دهد. معلومم نیست که چه شده و چه می شود؟ چندی پیش یادداشت مسعود بهنود را می خواندم در باب مرحوم " مهندس بازرگان " که در آخر به عکسی مزین شده بود. عکسی از مرحوم بازرگان که در حال صحبت با دکتر یدالله سحابی و احمد حاج سید جوادی است. و در آخر نوشته بود که " هر سه دیگر نیستند " . این جمله تاثیر زیادی در من داشت و افکارم را زیر و زبر کرد . نمی دانم زمان چه می کند و چه بر سر ما می آورد. اما هر چه هست، بسی خوف انگیز و مهیب است آنگونه که گاه شهامت اندیشیدن به آن را نیز ندارم.

بازرگان

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

خودی و غیر خودی...

گاه ایرادی که به ادیان و گروه های دیندار گرفته می شود این است که آنها افراد را بر اساس اعتقاد و مرام دسته بندی می کنند و اینگونه خودی را از غیر خودی تمیز می دهند و البته بر طبق این ادعا، گروههای خودی از حقوقی بالاتر نسبت به دیگران برخوردارند. جدا از بررسی صحت و سقم این ادعا، به نظر می رسد که در نظم و قوانین نوین جهانی نیز که ادعا و تاکید بر حقوق بشر و رفاه انسان ها دارند ( البته این بدان معنا نیست که ادیان چنین اعتقادی ندارند )، این تفکیک بسیار روشن تر و وضع آن ناعادلانه تر است. نوع مواجهه اخیر جامعه جهانی با حادثه ی مرگبار مجله هجو نویس شارلی ابدو نشان داد که شکاف بین انسان ها تا چه اندازه هم بر اساس اعتقادات انهاست و هم بر اساس خودی و غیر خودی بودن های نژادی. روزانه شمار زیادی از افراد در جهانی که عمدتا دیده نمی شود در خون خود می غلتند و هیچ عاطفه بشری برای انها ندایی سر نمی دهد اما برای افرادی در حوزه های خودی ، می بینیم که چگونه راه پیمایی جهانی به راه می افتد. کدام عقل سلیمی باور می کند که نتانیاهو که 5 ماه قبل نزدیک به 2 هزار کودک را از حق حیات شان محروم ساخته و هر روزه خانه های مردم فقیر و بی بضاعت را بر سرشان ویران می کند، آزادی خواه است و عاطفه اش از دیدن جنایت علیه روزنامه نگاران هجو نویس صدمه دیده است؟
آنچه که از نظم نوین جهانی بر می اید نشان می دهد که نه تنها سازوکار های اخیر نتوانسته شکاف بین انسان ها را پر کند، بلکه به نحو سرسام اوری این فاصله و شکاف را عمیق تر نیز کرده است. اگر در تعیین خودی و غیر خودی از منظر ادیان می بایست عمدتا چند جمله بر زبان جاری کرد، حال بر طبق قوانین جدید بایستی جان و هستی خود را به خطر انداخت و هفت خوانی را پیمود.

به عقیده من هیچ پادشاهی در این صلاحیت نیست که از حق و حقوق انسانی دم بزند. بیانیه ی حقوق بشر بسیار نبکوست اما به محض اینکه در دستان پادشاهان و سلاطین بیفتد، ارزش خود را از کف داده است. مضحک نرین تعابیر و نقش را در مسیر تحقق ازادی و حقوق بشر ، پادشاهان و سلاطین ایفا می کنند . معرکه ای به زشتی راهپیمایی پاریس و نطق نتانیاهو و قس علی هذا.

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

اشارت...

هوشیار، نه آن کسی است که مست نیست بل آن است که اشارات را فهم می کند. اشارت ، همان فرا پیامی است که از هر حادثه ی کوچک یا عظیمی می توان گرفت. کم نبوده اند افرادی که اشارت دان بوده اند و همیشه ذهن و زبانشان برای اخذ معانی، بیدار و هوش دار بوده. حافظ در بیتی اینگونه توصیف می کند :
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست؟

چشم باز کردن و جهان را با چشم اشارت بین دیدن،شروع فهم جهان است. جهان هستی بدون چشم اشارت بین درک نمی شود و نهایتا تصویری سیاه ، تاریک و مایوس کننده از زندگی و حیات برای بشر خواهد داشت.

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

کلام و نگاه

جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجتست... * حافظ *

سخن و کلام اگرچه خود به واقع پدیده ای سحر امیز و حیرت انگیز است، اما در جایی که سکوت سخن می گوید، مهمانی ناخوانده محسوب می شود. از آن نمونه دوستی است که به دل آگه تر از خود ماست. اینجا و اکنون نگاه سخن می کند و قلوب اند که در صحبت یکدیگرند. اینجا کلام و سخن را راهی به اندرون نیست ...

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

این عشق از جوشش آید نه به کوشش...

دوست داشتن و عشق ورزیدن، جوششی است و نه کوششی. نمی توان کمپین و موج براه انداخت که من عاشق کسی هستم این مساله باید از درون هر کسی بجوشد. مقام دوستی و حب، مقام عظیم و دیر یابی است که به آسانی به چنگ نیاید . محبت قله ای است که هر نوپایی آن را فتح نکند. عشق پس از شناخت است و نه پیش از شناخت. کسی عاشق پیامبر اسلام -ص - است که وی را بشناسد و با وی مانوس باشد نه آنکه با موج هیجان تبلیغاتی می رود و دم از عشق می زند. این بازی مضحکی است که مفاهیم بلندی همچو عشق و محبت را این چنین بی مرتبت و بی ارج به کار می گیرد.

۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

بودن و شدن

وجوه عظیمی از حیثیت وجودی آدمیان، تنها در گرو مواجهه با شخص یا حادثه ای خاص است که رخ می نماید و خویش را از پرده بیرون می اندازد. نمونه عالی تاریخی آن، برخورد مولانا با شمس است. شمس شخصیتی از مولانا را پدیدار می سازد که تا کنون کسی خبری از آن نجسته بود و گمانی بر وجود این حیثیت رفتاری را از شیخی چون مولانا را انتظار نداشت. نظیر این مواجهه دگرگون ساز برای شیخ عطار نیز نقل شده است هرچند روایات وارده چندان قابل اتکا نیستند.
حسی که معمولا از شنیدن این روایات در وجود ما انسان ها پدیدار می شود، میل به داشتن تجارب مشابه است، لذت گذر از تجربه ی "بودن" و ادراک تجربه ی" شدن ".

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

ابراهیم، هر آنچه که خدا از انسان می خواهد

ابراهیم -علیه السلام - ستایش شده ترین شخصیت در متون مقدس ادیان ابراهیمی است و به عنوان نمونه ای از انسان مطلوب خداوند از او یاد شده است. بنا به متون عهدین و قرآن، ابراهیم -ع- نه تنها خدا و دین تحمیلی از محیط اطراف خود را نپذیرفته بلکه آنها را مورد نکوهش و سرزنش شدید خود قرار داده است. تصویر متون مقدس از ابراهیم، انسانی جستجوگر و منتقد است که تمامی فرقه های زمان خویش را می ازماید و هر یک را به دلایلی روشن از اعتبار ساقط می داند. خدای مورد علاقه ابراهیم - ع - خدایی سخنگو، زنده و همیشه بیدار و حاضر است. ابراهیم می گوید که خدایی که غروب کند و غایب شود را دوست ندارد :

پس چون شب بر او پرده افکند ستارهاى دید گفت این پروردگار من است و آنگاه چون غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم (76)

ابراهیم -ع- نه تنها خدای پدران خود را نپذیرفت بلکه حاضر به سازش با پدر خویش در باب احترام به خدایان آنها نیز نشد و دیدگاه انتقادی وی نسبت بدانها تا همیشه ادامه یافت.
جستجوگری ابراهیم حتی در آن زمان که خداوند دلخواه خود یعنی خدای مقتدر ، زنده و بسیار قهار ادیان ابراهیمی را یافت نیز خاموش نشد. ابراهیم -ع- به گواه تورات و قران چون چرای بسیاری با خداوند بر سر سرنوشت قوم لوط کرد تا جایی که طبق متن تورات خداوند پذیرفت که اگر ده تن عادل در میان آنها ببیند از عذاب آنها چشم پوشی کند:
32 گفت: «خشم خداوند، افروخته نشود تا این دفعه را فقط عرض کنم، شاید ده در آنجا یافت شوند؟» گفت: «به‌خاطر ده آن را هلاک نخواهم ساخت.» 33 پس خداوند چون گفتگو را با ابراهیم به اتمام رسانید، برفت و ابراهیم به مکان خویش مراجعت کرد. تورات - سفر پیدایش 18:32
و بنا بر نص قران خداوند از ابراهیم خواست که از این میانجی گری در گذرد :
یَا إِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاء أَمْرُ رَبِّکَ وَإِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ ﴿76﴾

اى ابراهیم از این [چون و چرا] درگذر که فرمان پروردگارت آمده و براى آنان عذابى که بى بازگشت است خواهد آمد (76)

از مشخصات ویژه ابراهیم و شاید ویژه ترین آن می توان به روحیه جستجوگری بی پایان وی در ماجرای زنده کردن مردگان اشاره کرد. دقت کنید این حادثه زمانی اتفاق می افتد که ابراهیم خداوند را در حضور کامل درک کرده است اما حتی در این شرایط نیز راضی به شنیدن وعده خداوند در باب زنده کردن مرده گان نیست و از خداوند می خواهد که برای اطمینان وی، بدو نشان دهد که چگونه این امر عظیم را حادث خواهد کرد:

و (یاد کن) آنگاه که ابراهیم گفت: (پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده مىکنى؟) فرمود: (مگر ایمان نیاوردهاى؟) گفت: (چرا، ولى تا دلم آرامش یابد.) فرمود: (پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان؛ سپس بر هر کوهى پارهاى از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوى تو مىآیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است.) (260)

ابراهیم، بنده محبوب خداوند، نه از حق شک و جستجوگری خود چشم پوشی کرد و نه چون و چرا کردن با خداوند را ناپسند دانست. ابراهیم هیچ گاه دست از طلب برنداشت و پیوسته خداوند را در تجلی بخشش، دهنده گی و سخاوت اش یافت و از وی خواست آنچه می خواست. به گواهی متون مقدس، ابراهیم -ع- ایمانی را که به سبب جستجوی خود یافته بود حتی در مقابل کوهی از آتش نیز نباخت و پیوسته باور داشت که خدایی که وی شناخته آنچنان قدرتمند و بزرگ است که حتی کوه آتش را به گلستان بدل می کند.
و ابراهیم چنین بود و خداوند انسان را ابراهیمی می خواهد.

۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

تورات و قرآن

در سفر تثنیه از تورات مطلبی هست به نام " انفکاک " که از این قرار است :

"و در آخر هر هفت سال، انفکاک نمایی. 2 و قانون انفکاک این باشد، هرطلبکاری قرضی را که به همسایه خود داده باشدمنفک سازد، و از همسایه و برادر خود مطالبه نکند، چونکه انفکاک خداوند اعلان شده است."

بطور خلاصه به مدارا و چشم پوشی از مال خود در صورت ضعف فرد مقروض فرمان داده شده هرچند تاکید شده که در مورد برادران خود ( یهودیان ) این قانون جاری و ساری است و نه دیگران.
از غریب مطالبه توانی کرد، اما هرآنچه از مال تو نزد برادرت باشد، دست تو آن را منفک سازد. 4 تا نزد تو هیچ فقیر نباشد، ( سفر تثنیه -3 و4)

در قرآن نیز البته ما شاهد چنین مناسباتی میان مومنین هستیم :

وَإِن کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَیْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿280﴾
و اگر (بدهکارتان) تنگدست باشد، پس تا (هنگام) گشایش، مهلتى (به او دهید)؛ و (اگر به راستى قدرت پرداخت ندارد،) بخشیدن آن براى شما بهتر است-اگر بدانید. (280)

از این دست شباهت ها کم نیست و البته به نظرم دید قرآن هم ملایم تر و هم جهان شمول تر است.

۱۶ دی ۹۳ ، ۱۲:۵۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس

از تورات

6 «من هستم یهوه، خدای تو، که تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آوردم. 7 تو را به حضور من خدایان دیگر نباشند.

8 «به جهت خود صورت تراشیده یا هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان، یا از آنچه پایین درزمین، یا از آنچه در آبهای زیر زمین است مساز. 9 آنها را سجده و عبادت منما. زیرا من که یهوه خدای تو هستم، خدای غیورم، و گناه پدران را برپسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی که مرادشمن دارند، می‌رسانم. 10 و رحمت می‌کنم تاهزار پشت برآنانی که مرا دوست دارند و احکام مرا نگاه دارند.

11 «نام یهوه خدای خود را به باطل مبر، زیراخداوند کسی را که نام او را به باطل برد، بی‌گناه نخواهد شمرد.

12 «روز سبت را نگاه دار و آن را تقدیس نما، چنانکه یهوه خدایت به تو امر فرموده است. 13 شش روز مشغول باش و هرکار خود را بکن. 14 اما روز هفتمین سبت یهوه خدای توست، درآن هیچکاری مکن، تو و پسرت و دخترت وغلامت و کنیزت و گاوت و الاغت و همه بهایمت و مهمانت که در اندرون دروازه های تو باشد، تاغلامت و کنیزت مثل تو آرام گیرند. 15 و بیاد آورکه در زمین مصر غلام بودی، و یهوه خدایت تو رابه‌دست قوی و بازوی دراز از آنجا بیرون آورد، بنابراین یهوه، خدایت، تو را امر فرموده است که روز سبت را نگاه داری.

16 «پدر و مادر خود را حرمت دار، چنانکه یهوه خدایت تو را امر فرموده است، تا روزهایت دراز شود و تو را در زمینی که یهوه خدایت به تومی بخشد، نیکویی باشد.

تورات - سِفر تثنیه فصل 5 ایات 6 الی 16

۰۲ دی ۹۳ ، ۱۳:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد مهدی مقدس