هویت همه موجودات تقریبا با محل زندگی آنها تعریف می شود. دست کم نخستین شاخصه ای که در شناخت آدمی از دیرباز تا کنون و حتی قبل از نام، مورد توجه بوده همین محل زندگی و قومیت هر فرد است. تقسیم بندی های کهن نیز نه بر اساس عقیده و باور که بر اساس قلمرو زیستی هر شخص بوده. در تورات با وجود اینکه ما با پدیده ای اعتقادی و روبرو هستیم اما کماکان خودی و غیر خودی با نژاد و محل سکونت رقم میخورد. حتی در جاه هایی که این مساله به خطر می افتد، یَهُوَه تلاش می کند تا محل جدیدی را به قومیت یهود بدهد و کماکان مرز میان خودی و غیر خودی از فاکتورهای نژادی تبعیت می کند. در قرآن گرچه بر این موضوع ارزش نهاده شده اما به عنوان اصل در نظر گرفته نشده است و گستره ی خودی ها را بی نهایت دانسته و خدایی را تصویر می کند که همه را به عنوان مسلمان می پذیرد فارغ از هر نژاد و قومیتی که باشند. قران البته فضایی را نیز تصویر می کند که در ان همه به یک دایره و یک تقسیم بندی داخل شده اند و آن زمانی است که همه مخلوق خدایند و در نظر وی همه به یک دیده نگریسته می شوند.
من از این مقدمه می خواهم نتیجه گیری کنم که دیدگاه اصیل خداوندی را می توان در یکسان دانستن همه انسان ها دریافت و آن زمانی است که تمایزهای میان باورها، ملیت ها، رنگ ها و نژاد ها تاثیری در تقسیم بندی خودی و غیر خودی نداشته باشد و همه را به دیده خدایی از خود ببینیم و دقیقا آن زمان است که هر انسانی با دیگری یکسان دانسته شده و ارزش جان هرکس با دیگری برابر خواهد شد.