فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ﴿17﴾
پس کیست ستمکارتر از آن کس که دروغى بر خداى بندد یا آیات او را تکذیب کند به راستى مجرمان رستگار نمى شوند (17)

روزگار ما بیش از هر زمان دیگری شاهد ظهور نمایندگی های مختلف خداوند در زمین است. نمایندگانی که حتی از سر تواضع و حتی ریا هم اظهار نمی کنند که سخن شان برداشت خودشان از دین است بلکه با کمال قطعیت حرف خود را حکم قطعی خداوند می خوانند و مخالفت با نظر و امیال خودشان را به مخالفت با خدا تعبیر و نامگذاری می کنند. از این نمایندگان چند تن را می شناسید؟ بدون تردید نام های زیادی را با خود زمزمه می کنید. جالب اینجاست که این افراد در داشتن قرائت خشک و نامنعطف از دین و همچنین در ارجح دانستن شرعیات به اصول اخلاقی مشترک هستند.
جالب این است که هرگاه کسانی قصد اجبار دیگران به داشتن درک و فهم واحد از دین داشته اند، از قضا همان ها فساد بیشتری را دامنگیر خود و اطرافیانشان کرده اند.
باری معرفت و شناخت چیزی نیست که بتوان آن را پایان پذیر و محبوس تصور کرد. درک ما از دین، خداوند و متون مقدس در هر دوره و هر زمان بدون تردید متفاوت خواهد بود. هیچ تعریف جامع و مانعی از دین و خدا وجود ندارد که قابل بهتر شدن و یا نقض شدن نباشد. لذا نه تنها خداوند نمایندگان معرفتی در زمین ندارد بلکه هرکه ادعای نمایندگی دارد، خود بیش از بقیه منشا فساد و تباهی است.