فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست... حافظ

دینی که مد نظر حافظ بوده، بسیار اسان و بر مبنای سهل گیری و مدارا بوده است. حافظ بر خلاف زهاد و متشرعین هیچگاه نگاه سخت گیرانه به شریعت و دین و از همه مهمتر خداوند نداشت و در نظر وی اساس دین بر انسان محوری است نه انگونه که متشرعین انسان را در خدمت دین می خواهند. به نظرم این تلقی ها همگی به نوع درک ما از خداوند بستگی دارد. خدای فقیهان چنانکه بارها گفته شده معمولا یک خدای سختگیر و گاه مهیب است که در اندیشه خرده گیری و عذاب ادمیان است. بر خلاف انچه که عرفا می اندیشیده اند و خداوند را در چهره ای رحمانی و محبوب تصویر کرده اند که میتوان با وی نرد عشق باخت و در عشق او فانی شد.
در خود قرآن نیز اشاره به این شده که اراده خداوند بر اسانی است و سختی را برای بندگان خود نمی خواهد.