گاه به آیاتی از قرآن که بر میخورم، نظریه شباهت فرایند وحی و تجربه شاعران در ذهنم پر رنگ می شود. به راستی اگر بخواهیم صحنه ی وحی را توضیح دهیم، چه حادثه ای بیش از تجربه شاعران می تواند راهگشا باشد؟ من نمی دانم حالت مولوی هنگام سرودن شعر
چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم
گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم

ز کشاکش چو کمانم به کف گوش کشانم
قدر از بام درافتد چو در خانه ببندم...

چه بوده است و یا شاید حالت پیامبر را نتوان هنگام دریافت ایه ی

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿35﴾

به درستی توضیح داد اما شاید بتوان بین انها شباهت هایی جستجو کرد بدون اینکه بخواهیم انها را در مقام نادرست مقایسه در آوریم .