پذیرفتن اینکه " زنان " حق دارند برای تماشای مسابقات ورزشی به ورزشگاه ها بروند و فریاد بکشند، تشویق کنند و احیانا برقصند، نشانه از این دارد که قشر عظیمی از اجتماع خود را از زیر سایه ارزش ها و محدودیت هایی که سال ها به جنس انها تحمیل شده، رها کرده اند. زنی که به ورزشگاه می رود، با مردان دیگر به شادمانی می پردازد، دیگر در کنترل افکار واپسگرایان نخواهد ماند. آنها خود نیک دریافته اند که خواندن حدیث های آویزان کردن زنان از مویشان و سوزاندن آنان علاج کار نیست و کمتر گوشی به این حرف ها بدهکار خواهد بود. حق ورزشگاه رفتن یک مساله ساده نیست بلکه نشانه گرفتن چیزی است که سال ها با آن بر دیگران فرمان رانده و اذهان آنان را درگیر خود ساخته اند تا بر راه و روش و سلوک آنان زندگی کنند و در محدوده ی تنگ آنان به زندگی و حیات خود ادامه دهند.