جهان رویای من هر آن مقدار که زیبایی ببیند، فراخ و گسترده می شود و شخصیت های آن رنگ و بوی تازه تری به خویش می گیرند. دیدن زیبایی همان درک زیبایی است که گاه از استماع شعری زیبا یا قطعه ای دل انگیز از یک موسیقی است. شخصیت های جهان رویای ما هرچه فربه تر شوند، آدمی را بیش از پیش به دنیای خیال و رویا نزدیک می کنند و دلبستگی های عاطفی اش را شدید تر می سازند که گاه از شدت دلبستگی به توهم سر می زند. آدمی هر آنچه دارد از خیال است. این عالم رویاهای ماست که خطوط اصلی زندگی ما را ترسیم می کند. خیال پردازی های مان است که شعر می شود و رویاهایمان است که ما را در فضای بی کران هستی در جستجوی کسانی همچون خویش می کشاند و پی در پی فضا پیما می سازد.
زندگی ما ، تلاشی بی وقفه برای همسانی عالم خیال و واقع است و حسرت ما آن خیال هایی است که عالم واقع لایق آنها نبوده است.